loading...
جک های جالب
مهدی عظیمی بازدید : 3 شنبه 09 دی 1391 نظرات (0)
92 جك باحال! -1دو نفر در طول مهماني كنار هم نشسته بودند و يك كلمه هم با هم حرف نزدند. پس از دو ساعت يكي از آنها به ديگري گفت: پيشنهاد مي‏كنم حالا در مورد موضوع ديگري سكوت كنيم! -2 به غضنفر گفتند: ۱۷ شهريور چه روزيه؟ کمی فکر کرد و گفت: فکر می کنم ۱۵ خرداد باشه! -3 �غضنفر دو تا بلوك سيماني رو گذاشته بوده رو دوشش،‌ داشته مي‌برده بالاي ساختمون. صاحب‌كارش بهش ميگه: تو كه فرقون داري،‌ چرا اينا رو ميگذاري رو كولت؟! غضنفر ميگه: ‌اون دفعه با فرقون بردم، اون چرخش پشتم رو اذيت مي‌كرد! -4 اصفهانيه موز می‌خوره معده‌اش تعجب می کنه ! -5 بهمن و علی(اصفهانی) سرباز بودن. بهمن ميميره، علی ميره برای خانواده بهمن تلگراف بزنه که بهمن مرده. مسئول تلگراف‌خونه می‌گه: هر کلمه هزار تومان، برای تاريخ و امضا هم پول نمی‌گيريم. علی می‌گه بنويس: بهمن تير خرداد مرداد ! -6 غضنفر عقب عقب راه ميرفته، ازش ميپرسند: چرا اينجوري راه ميري؟ ميگه:آخه بچه‌ها ميگن از پشت شبيه آلن دلوني! -7 به غضنفر ميگن چرا زن نميگيري؟ ميگه: اي بابا، كي مياد زنش رو بده به ما؟! -8 باباهه (حواسش نبوده که کلاهش سرشه) به بچه‌اش می‌گه برو کلاه منو بيار. بچه می‌گه: بابا کلاهت که رو سرته! باباهه می‌گه: اه...پس...نمی‌خواد بری بياريش! -9 آرنولد ميره آبادان، همون شب اول آبادانيه تو خيابون بهش گير ميده كه: ولك تورو جون بوات.. تو رو جون ننت، فردا ما رو تو خيابون ديدي بهم سلام كن! خلاصه اونقدر التماس ميكنه، تا آخر آرنولد قبول ميكنه. فرداش آبادانيه داشته با دو سه تا از رفيقاش تو خيابون ‌چرخ ميزده، يهو ارنولد مياد ميگه: سلام عبود! آبادانيه ميگه: اَاه‌ه‌ ... باز اين سيريش اومد! -10 از يه امريكايي و يه آفريقايي و يه ايراني می پرسن: نظرتون راجع به کوپن گوشت چيه؟آمريکايي می‌گه: کوپن چيه؟ آفريقايي مي‌گه: گوشت چيه؟ ايرانيه مي‌گه: نظر چيه؟! -11 غضنفر يه نفر رو تو خيابون ديد و پرسيد: شما علي پسر ممدآقا پاسبان نيستي كه توي ابهر سر كوچه چراغي مأمور بود؟ پسر گفت: چرا!؟ غضنفر گفت: ببخشيد! عوضي گرفتم. -12 مرد: بازهم كه پارچه خريدي؟ زن: مي‏خوام برات دستمال بدوزم. مرد: اين كه چهار متر پارچه است؟ زن با بقيه‏اش هم براي خودم يه پيرهن مي‏دوزم. -13 جواد عطسه كرد. بهش گفتند: عافيت باشه. گفت: يه بار ديگه زرت و پرت كني مي‏زنم پك و پوز تو خورد مي‏كنم. -14 لره داشته پشت بوم خونش رو آسفالت ميكرده،‌ آسفالت زياد مياره،‌ سرعت گير ميذاره! -15 معلم: الفباي فارسي رو بگو ببينم. شاگرد: الف � ب � پ � ت � ث � چهار � پنج � شش � هفت... معلم: الفباي انگليسي رو بگو ببينم. شاگرد: ا � بي � سي � چهل � پنجاه � شصت � هفتاد... معلم: الفباي يوناني رو بگو ببينم. شاگرد: آلفا � بتا � ستا � چهارتا � پنج‌تا ... معلم: نخواستم بابا يه شعر بگو. شاگرد: نابرده رنج گنج � پنج � شش � هفت... -16 تركه مي‌رسه، مي‌خورنش. -17 دوتا پسر حوصله‌شان سر رفته بود. يكي از آنها گفت: بيا شير يا خط بيندازيم. اگر شير شد ميريم دوچرخه سواري، اگر خط شد ميريم ماهواره نگاه مي‌كنيم و اگر سكه روي لبه‌اش ايستاد ميريم درس مي‌خونيم! -18 تركه خبر داغ مي‌شنود، گوشش مي‌سوزد! -19 موشه وارد داروخانه شد و گفت: آقا مرگ من داريد؟ -20 تركه چهار تا قالب صابون مي‌خوره تا به مرز خودكفايي برسه! -21 تركه نبض بيمار را گرفت و گفت: نمي‌دانم مريض مرده يا ساعت من خوابيده! -22 در نيويورك خانم مستر اسميت رفت پيش وكيل دادگستري و گفت: من مي‌خوام از شوهرم طلاق بگيرم. وكيل گفت: بسيار خوب، مانعي ندارد... فعلا دوهزار دلار بدهيد تا ترتيب كارتان را بدهيم. خانم گفت: زكي! 500 دلار مي‌گيرند كه او را بكشند، چرا دو هزار دلار بدهم؟ -23 تركه عينكش را دور دستش چرخاند و بعد به چشمش زد، سرش گيج رفت، نزديك بود بيفته! -24 ببينم، داداش شما چيكاره است؟ راننده است، �روي� ماشين بابام كار مي‌كنه، داداش شما چطور؟ داداش من مكانيكه، �زير� ماشين مردم كار مي‌كنه! -25وقتي زنت خونه نيست چه كار مي‌كني؟ استراحت. وقتي هست چي؟ استقامت! -26تركه مي‌خوره زمين، كمونه مي‌كنه بعدش تو كلانتري مي‌گه: من رضايت نمي‌دهم! -27يه تركه سرشو قيرگوني كرده بود، ميگن چرا اينجوري كردي؟ ميگه: بيني‌ام چكه مي‌كرد! -28روزي راننده كاميون به يك پيچ رسيد، دولا شد آن را برداشت! -29تركه مي‌ره سيگار فروشي: آقا سيگار برگ دارين؟ خير. پس يك بسته كوبيده بدين! -30راستي فهميدي ديشب خانه ما دزد آمد و الان دزده تو بيمارستانه؟ نه مگه چطور شد؟ هيچي، زنم فكر كرد، كه دير اومدم خونه! -31سه نفر به جزيره آدم‌خوارها رفتند. آدمخوارها آنها را گرفتند و در ديگ آب جوش انداختند. كمي بعد در اولين ديگ را برداشتند ديدند اولي از ترس مرده. در ديگ دومي را برداشتند ديدند از ترس بيهوش شده. در ديگ سوم را برداشتند، تركه كه توي ديگ بود، در حالي كه بدنش را مالش مي‌داد گفت: ببخشيد روشور داريد؟ -32معتادي كه در حال كشيدن سيگار بود، مي‌گويد: يه ژمين لرژه هم نمياد كه خاكشتر شيگارم بيفته! -33 بچه‌اي از پدرس پرسيد: فرق تفنگ و مسلسل چيست؟ پدرش جواب داد: پسرم وقتي من و مادرت حرف مي‌زنيم بيا گوش كن. آن وقت مي‌فهمي فرقش چيه! -34 مردي در خانه‌اي مي‌رود و از پسر صاحبخانه طلب آب مي‌كند. پسر كاسه‌اي پر از آب آورده، به دست مرد مي‌دهد. ناگهان كاسه از دست مرد مي‌افتد و مي‌شكند. مرد خجل و شرمنده شروع به عذرخواهي مي‌كند. پسرك هم براي اينكه دل او را به دست آورد مي‌گويد: عيب نداره، به بابام مي‌گم يه كاسه ديگه واسه سگمون بخره! -35 رئيس: خجالت نمي‌كشي تو اداره داري جدول حل مي‌كني؟ كارمند: چكار كنيم قربان، اين سروصداي ماشينها كه نمي‌ذاره آدم بخوابه! -40 مرد خسيسي كه سي سال قبل از يك فروشگاه كفشي خريده بود، دوباره وارد همان مغازه شد و گفت: ما باز آمديم! -41 دو ديوانه با هم گفتگو مي‌كردند. اولي: اگر گفتي فرق كلاغ چيه؟ دومي: خوب معلومه! اين بالش از اون بالش مساوي‌تره! -38 چرا با جوراب خوابيدي؟ آخه اينطوري راحت‌تر مي‌خوابم! واسه چي؟ واسه اينكه ديشب با كفش خوابيدم، خوابم نبرد! -39 اولي به دومي: آن دو نفر را مي‌بيني؟ ده سال است كه ازدواج كرده‌اند و به قدري يكديگر را دوست دارند كه آدم فكر مي‌كند اصلا ازدواجي بين‌شان صورت نگرفته است! -36 تركه تي‌شرت تايتانيك مي‌پوشه، مي‌ره دريا غرق مي‌شه! -37 شنيدم مادرت به رحمت خدا رفته؟ آره! مگه بيماريش چي بود؟ سرماخوردگي. يعني بر اثر سرماخوردگي فوت كرد؟ آره، آخه وسط خيابون يهو عطسه‌اش ميگيره، تا مي‌ايسته عطسه كنه يه ماشين بهش مي‌زنه! -42 مشتري: آقا چرا ديگه مي‌خواهي توي حلقم را كيسه بكشي؟ دلاك: آخه خودتون گفتين گلوتون چرك كرده! -43 زن: من بر خلاف تو هميشه موقع شنا سرم از آب بيرونه. شوهر: آخه عزيزم، چيز سبك هميشه روي آب مي‌مونه! -44 احمق كسي است كه به همه چيز اطمينان كامل داشته باشد. مطمئني؟ صددرصد! -45 پسر كوچولو رو به مادرش كرد و گفت: من نمي‌دانم چرا شب‌ها كه دلم نمي‌خواهد بخوابم به زور مرا مي‌فرستي بخوابم ولي صبح‌ها كه دلم نمي‌خواهد از خواب بيدار شوم به زور مرا بيدار مي‌كني؟ -46 صاحبخانه: هر وقت مي‌گويم اجاره را بده، مي‌گويي: بگذار حقوق بگيرم، پس كي حقوق مي‌گيري؟ مستاجر: هر وقت كه استخدام شدم! -47 تركه كنار يه چاهي وايساده بوده، هي ميگفته:‌ سيزده،..سيزده،..سيزده.. يكي از اونجا رد ميشده، مي‌پرسه: ببخشيد قربان، مي‌تونم بپرسم داريد چيكار مي‌كنيد؟ تركه يقه يارو رو ميگيره، پرتش مي‌كنه تو چاه، ميگه: چهارده،...چهارده،...چهارده! -48 ديوانه اولي: ببينم، مگه تو كري كه جواب سلام منو نمي‌دي؟! ديوانه دومي: نه اون احمد داداشمه كه كره، من لالم! -49 مرد: قسم مي‌خوري كه منو به خاطر پولهايم دوست نداري؟ زن: هزارتومن بده تا قسم بخورم! -50 اردبيل زلزله مياد،‌ تركه زنگ ميزنه مسئوليتش رو بر عهده ميگيره! -51 به تركه ميگن: چند تا حيوون نام ببر كه پرواز كنه. ميگه:‌ كبوتر، كلاغ، خر! بهش ميگن: بابا خر كه پرواز نميكنه! ميگه: بابا خره ديگه، يهو ديدي پرواز كرد! -52 تركه از يكي ميپرسه قبله كدوم طرفه؟! يارو نشونش ميده، تركه ميگه:‌ بايد خيلي برم؟! -53 آمريكاييه داشته تو رودخونه غرق ميشده،‌ هي داد ميزده: help me, hellllp! تركه از اونجا رد ميشده ميگه:‌ احمق جون اگه جاي كلاس زبان كلاس شنا رفته بودي الان غرق نميشدي! -54 تمساحه ميره گدايي،‌ ميگه:‌به من بدبختِ مارمولك كمك كنيد! -55 تركه سربازيش تموم ميشه، وقتي كارت پايان خدمتشو بهش ميدن، نگاه ميكنه ميگه: ‌اي بابا، من كه ازينا چهارتا دارم! -56 تركه يه بسته هزار تومني ميشمره، 250 تومن كم مياره! -57 تركه ميگن خيلي آقايي. ميگه: ما بيشتر! -58 تركه ميره خواستگاري، مادر- پدر دختره بهش جواب رد ميدن، ميگن دختر ما داره درس ميخونه. تركه ميگه: ايشكال نداره، من ميرم دو ساعت ديگه برميگردم -59 از تركه مي‌پرسن: بلدي پيانو بزني؟! ميگه: نه. ولي يه داداش دارم... اونم نه! -60 يك بابايي يه ماهي تو پاكت دستش بوده، رفيقش ميبيندش، ازش مي‌پرسه: جريان ‌اين ماهيه چيه؟ ميگه: ‌دارم براي شام مي‌برمش خونه. ماهيه ميگه: مرسي من شام خوردم، منو ببر سينما! -61 به تركه ميگن چي شد ترك شدي؟! ميگه:‌ والله من اولش كه ترك نبودم، ‌تو بيمارستان با يه بچه ترك عوض شدم! -62 تركه تو اتوبوس يه دختره خوشگل رو ميبينه،‌ پياده كه ميشه شماره اتوبوس رو بر ميداره! -63 تركه چراغ جادو پيدا ميكنه، دست ميكشه روش غولش در مياد ميگه: ‌دو تا آرزو بكن. تركه ميگه: يه نوشابه خنك ميخوام كه هيچ وقت تموم نشه. غوله بهش ميده، تركه يكم ميخوره ميگه: ‌به به! چقدر خنكه! يكي ديگه هم بده! -64 تركه مياد تهران،‌ يه دختر خوشگل ميبينه،‌ بهش ميگه:‌ خانم اين دوست دختر كه ميگن شمايين؟! -65 تركه زنگ ميزنه 118، ميگه: ببخشيد شماره تلفن غضنفر رو دارين؟! يارو ميگه: نه. تركه ميگه: پس من ميخونم يادداشت كنين! -66 تركه مجري مسابقه بيست سوالي ميشه، يارو ازش ميپرسه، جانداره؟ ميگه: نه. ميپرسه: تو جيب جا ميشه؟ تركه كلي فكر ميكنه، بعد ميگه:‌ تو جيب جا ميشه اما اگه تو جيبت بريزي، جيبت ماستي ميشه! -67 تركه ميره حرم امام رضا، ميگه:‌ امام رضا قربونت برم، تو كه ضامن آهو شدي، ضامن من يابو هم بشو! -68 تركه پسرش رو ميفرسته ژيمناستيك، بعد از يه مدتي ميبينه پسرش روز به روز جاي اينكه پيشرفت كنه هي داره پسرفت مي‌كنه. يك روز ميره سر جلسه تمرينشون ببينه چه خبره، ميبينه از بچش به عنوان خرك استفاده مي‌كنند! -69 تركه ميخواسته به فلسطينيا كمك كنه، براشون سنگ پست ميكنه! -70 تركه مرده شور بوده، بعد از يه مدتي ميگيرنش دهنش رو سرويس ميكنن. رفيقاش ميپرسن بابا مگه اين بيچاره چي كار كرده بود؟ ميگن: اين پدرسوخته سوالاي شب اول قبر رو تكثير كرده بود بين مرده‌ها تقسيم مي‌كرد! -71 يه روز به يه اسكلت ميگن يه شعر بخون! ميگه: تپلويم تپلو! صورتم مثله هلو! -72 از تركه ميپرسن شما همتون اينقدر ساده اين؟ ميگه: نه بابا، راه‌راهمون تو آفريقاست! -73 تركه سوار اتوبوس ميشه، ميره يك گوشه واميسته. راننده بهش ميگه: آقا اين همه صندلي خالي، چرا نميشيني؟ تركه ميگه: حالا صبر كن، دو دقيقه ديگه همين يك ذره جا هم پيدا نميشه! -74 تركه ميپرسن شما تهراني هستين؟ ميگه: نه چشماتون قشنگ ميبينه -75 تركه تو مانور شركت ميكنه، اسير ميشه! -76 تركه ميره مغازه ميگه: آقا يه بيسكويت خوب بدين. بقاله ميگه: ساقه طلايي خوبه؟ تركه ميگه نه. ميگه: ويفر خوبه؟ ميگه نه . ميگه گرجي خوبه؟ ميگه نه. ميگه: مادر خوبه؟ تركه ميگه: قربان شما، دست بوسن! -77 تركه بچش نميخوابيده، بهش ژل ميزنه! -78 يه رو ز به يه تركه ميگن با بنزين جمله بساز. ميگه: خوش به حاله شما كه سواره بنزين! -79 چندنفر داشتن ميرفتن كوه، سرپرستشون (كه از قضا لكنت زبون هم داشته) از وسط راه شروع مي‌كنه ميگه: چ چ چ.... ملت اول يكم نگاش مي‌كنن ببينن چي‌ميخواد بگه،‌ بعد مي‌بينن نمي‌تونه حرفش رو بزنه، بي‌خيال ميشن و راه ميافتن، اين بابا هم همه مسير همينجور هي ‌ميگفته چ..چ..چ.. وقتي ميرسن بالا ميخواستن چادر بزنن سرپرسته بالاخره ميگه: ‌چ..چ..چا..چا..چا..چادر يادم رفت! ملت ميگن اي بابا رودتر مي‌گفتي، حالا بايد برگرديم پايين! تو راه برگشت سر پرسته هي ميگفته: ش ش ش.. ولي ملت ديگه شاكي بودن و كسي توجه نمي‌كرده، وقتي مي‌رسن پايين يارو بالاخره ميگه: ش..ش..ش..شو..شو..شوخي كردم! -80 يه روز به يه تركه ميگن با ماهيچه جمله بساز ميگه: خر در برابره ما هيچه! �81- يه روز يه تركه ميره مشهد ميگه: اي امام علي قربون دست بريدت پس كي ظهور مي كني آخه من چه قدر بيام قم؟! -82به یکی میگن با جام جم جمله بساز میگه :من هر روز صبح که از خواب پا میشم جامو جم میکنم!! -83به یارو می گن با ابریشم جمله بساز می گه هوا ابریشم خوبه!! -84به یارو می گن با لوبیا جمله بساز می گه کوچولو بیا!! -85یه یارو می گن با ماشین جمله بساز می گه خانوم میاین همسایه ما شین!! -86به غضنفرمی گن با توکیو جمله بساز میگه من خدیجه رو دوست داریم توکیو! �-87تركه با چند تا رشتيه نشسته بودن داشتن جوك مي گفتن، رشتيا براي تركا جك ميگن، نوبت تركه كه ميشه،‌ تا مياد بگه: يه روز رشتيه... همه بهش ميگن بشين بابا نميخواد بگي! دوباره يه دور ميزنه ميرسه به تركه، باز تا مياد بگه: يه روز يه رشتيه... ميپرن وسط حرفش، نميذارن بگه. بار بعد كه نوبت ميرسه به تركه، ميگه: يه روز يه تركه داشته ميرفته با سر ميخوره زمين! همه رشتيا ميخندن، بعد تركه ميگه: ‌ولی وقتي بلندش ميكنن ميبينن رشتي بوده!! -88یه روز یه گاوی میره کلاس زبان وقتی از کلاس بیرون میاد به جای اینکه بگه مو مو میگه we we: -89حرف از سرعت بود .... بين يه آباداني و آمريكايي و فرانسوي! فرانسوي ميگه ما برج ايفل رو دو هفته اي ساختيم. آمريكايي ميگه ما پل سانفرانسيسكو رو يك هفته اي ساختيم .بعد سه تاييشون داشتن تو آبادان رد ميشدن ميرسن پالايشگاه نفت و آمريكاييه و فرانسوي ميگن شما اينجارو چند وقت طول كشيد كه ساختين ؟ ... آبادانيه ميگه : اٍ اٍ اٍ ...... من ۲ روز پيش از اينجا رد شدم اين اينجا نبود! -90يه روز به يه تركه ميگن ناراحت نمي شي اين قدر براي شما جك مي سازن؟ ميگه: اينا براي شما جكه برايه ما خاطرست! �-91تركه بالاي درخت چنار بوده يارو ميگه اون بالا چي كار ميكني ميگه دارم توت ميخورم ميگه اين كه درخت چناره ميگه توت تو جيبمه -92ترك ميشينه تو تاكسي، راننده بهش ميگه: داداش دستت لاي در گير نكنه. تركه هم مياد آخر مرام بگذاره، ميگه: داداش سرت لاي در گير نكنه
مهدی عظیمی بازدید : 5 جمعه 08 دی 1391 نظرات (0)

 

آخرین کلمات یک برقکار : خوب حالا روشنش کن…

 

آخرین کلمات یک ملوان زیردریایی : من عادت ندارم با پنجرهء بسته بخوابم…

 

آخرین کلمات یک متخصص خنثی بمب : این سیم آخری رو که قطع کنم تمومه…

 

آخرین کلمات یک نارنجک‌انداز : گفتی تا چند بشمرم؟

 

آخرین کلمات یک جهانگرد در آمازون : این نوع مار رو میشناسم، سمی نیست…

 

آخرین کلمات یک پلیس : شیش بار شلیک کرده، دیگه گلوله نداره…

 

آخرین کلمات یک چترباز : پس چترم کو؟

 

آخرین کلمات یک خبرنگار : بله، سیل داره به طرفمون میاد…

 

آخرین کلمات یک خلبان : ببینم چرخها باز شدند یا نه؟

 

آخرین کلمات یک داور فوتبال : نخیر آفساید نبود!

 

آخرین کلمات یک دربان : مگه از روی نعش من رد بشی…

 

آخرین کلمات یک دوچرخه‌سوار : نخیر حق تقدم با منه!

 

آخرین کلمات یک دیوانه : من یه پرنده‌ام!

 

آخرین کلمات یک سرنشین اتوموبیل : برو سمت راست راه بازه…

 

آخرین کلمات یک شکارچی : مامانت کجاست کوچولو؟.

 

آخرین کلمات یک غواص : نه این طرفها کوسه وجود نداره…

 

آخرین کلمات یک فضانورد : برای یک ربع دیگه هوا دارم…

 

آخرین کلمات یک قصاب : اون چاقو بزرگه رو بنداز ببینم…

 

آخرین کلمات یک قهرمان : کمک نمیخوام، همه‌اش سه نفرند…

 

آخرین کلمات یک قهرمان اتوموبیلرانی : مکانیک یادش رفته ترمز رو درست کنه!

 

آخرین کلمات یک کارآگاه خصوصی : قضیه روشنه، قاتل شما هستید!

 

آخرین کلمات یک کامپیوتر : هارددیسک پاک شده است…

 

آخرین کلمات یک کوهنورد : سر طناب رو محکم بگیری ها…

 

آخرین کلمات یک گروگان : من که میدونم تو عرضهء شلیک کردن نداری…

 

آخرین کلمات یک گیتاریست : یه خرده ولوم بده…

 

آخرین کلمات یک انسان عصر حجر : فکر میکنی توی این غار چیه؟

 

آخرین کلمات یک مادر : بالأخره سی‌دی‌هات رو مرتب کردم…

 

آخرین کلمات یک متخصص آزمایشگاه : این آزمایش کاملاً بیخطره…

 

آخرین کلمات یک متخصص کامپیوتر : معلومه که ازش بک‌آپ گرفتم!

 

آخرین کلمات یک معلم رانندگی : نگه دار! چراغ قرمزه!

 

آخرین کلمات یک ملوان : من چه میدونستم که باید شنا بلد باشم؟

 

آخرین کلمات یک بندباز : نمیدونم چرا چشمام سیاهی میره…

 

آخرین کلمات یک پزشک : راستش تشخیص اولیه‌ام صحیح نبود.بیماریتون لاعلاجه…

 

آخرین کلمات یک بیمار : مطمئنید که این آمپول بی خطره؟

 

آخرین کلمات یک پیشخدمت رستوران : باب میلتون بود؟

 

آخرین کلمات یک جلاد : ای بابا، باز تیغهء گیوتین گیر کرد…

 

آخرین کلمات یک خون‌آشام : نه بابا خورشید یه ساعت دیگه طلوع میکنه!

مهدی عظیمی بازدید : 4 جمعه 08 دی 1391 نظرات (0)

 

* اعتراف می کنم پسر همسایمون دوتا سی دی از ویدیوکلوپ برداشته بود. گفتم که بده من هم ببینم. اون هم گفت به شرط اینکه یه سی دی جدید بدی. من هم که هیچی نداشتم رو یه سی دی الکی نوشتم کشتی رانی در کوهستان و بهش گفتم این فیلم رو هیچ جا ندارن.خیلی خوبه! خلاصه خیلی تعریف کردم اون دوتا سی دی رو ازش گرفتم ...

 * چند شب قبل خواب دیدم از کنار فلکه شهرداری با موتور یه تیکه خلاف رفتم تا به اون طرف رسیدم از شانس بد ما دیدم پلیس ها وایسادن میگن ایست ایست! ما هم همون وسط خیابون وایسادیم. حالا مونده بودیم یه دنده بزنیم فرار کنیم یا موتور رو بدیم تحویل شون! خواستم فرار کنم دیدم به سربازه گفت شلیک کن!!! خلاصه آخرش موتور رو گرفتن. حالا حتما میگین این چه ربطی به اعتراف کردن داره؟ آخه بعد از این خواب بدون اینکه حواسم باشه همه این ها یه خواب بوده، نیم ساعتی رو تخت داشتم فکر می کردم که حالا جریمه و دردسر آزاد کردن موتور به کنار، فردا با چی برم دانشگاه؟!

* اعتراف می کنم یه بار توی ویندوز 98 دستم خورد چند تا شورت کات پاک شد. بلد نبودم چیکار کنم. دل چرکی شدم ویندوزو پاک کردم دوباره نصب کردم!

* اعتراف می کنم یکی از سوالات دوران کودکی من این بود که تو جاده چرا ما هر چی از ماشین ها سبقت می گیریم، اول نمی شیم...

* اعتراف می کنم تو بچگی هام یه بار بابا و مامان من دعوا کردن، من هم رفتم یه عالمه حشره کش زدم به خودم که بمیرم ... وصیت نامه هم نوشتم تازه، توش حلالشون کردم که عذاب وجدان بگیرن!

* اعتراف می کنم که بچه بودم یه کارتون نشون می داد که مورچه زیره فیله یه سوزن می زاره و فیله میره هوا. منم زیر یه بنده خدایی سوزن گذاشتم که بره هوا، جیغ زد ولی متاسفانه نرفت هوا!

* اعتراف می کنم دو هفته قبل داشتم می رفتم جلسه، خیلی عجله داشتم، بهترین کت و شلوارم رو پوشیده بودم. باورتون نمی شه، وقتی از جلسه برگشتم خونه و درست دم در بود که فهمیدم همه این مدت با دمپایی بودم!

* اعتراف می کنم یه بار داشتم پشت سر یه بنده خدایی حرف می زدم توی یه جمعی، خیلی از دستش عصبانی بودم. یه کم هم غیرمنصفانه و البته بی ادبانه حرف زدم. وقتی حرفم تموم شد یکی از بچه ها گفت: دیگه چیزی نمیخوای بهش بگی! گفتم: چرا، هر چی به او عوضی بگم حقشه اما همین بسشه، چطور مگه؟ گفت: چون هفته قبل اومده خواستگاری خواهرم و عقد کردن. الان تقریبا هر شب می بینمش، گفتم پیغامی داری بهش برسونم... عضو شوید تا بتونید ادامه را بخوانید

مهدی عظیمی بازدید : 4 جمعه 08 دی 1391 نظرات (0)

 

* اعتراف می کنم پسر همسایمون دوتا سی دی از ویدیوکلوپ برداشته بود. گفتم که بده من هم ببینم. اون هم گفت به شرط اینکه یه سی دی جدید بدی. من هم که هیچی نداشتم رو یه سی دی الکی نوشتم کشتی رانی در کوهستان و بهش گفتم این فیلم رو هیچ جا ندارن.خیلی خوبه! خلاصه خیلی تعریف کردم اون دوتا سی دی رو ازش گرفتم ...

 * چند شب قبل خواب دیدم از کنار فلکه شهرداری با موتور یه تیکه خلاف رفتم تا به اون طرف رسیدم از شانس بد ما دیدم پلیس ها وایسادن میگن ایست ایست! ما هم همون وسط خیابون وایسادیم. حالا مونده بودیم یه دنده بزنیم فرار کنیم یا موتور رو بدیم تحویل شون! خواستم فرار کنم دیدم به سربازه گفت شلیک کن!!! خلاصه آخرش موتور رو گرفتن. حالا حتما میگین این چه ربطی به اعتراف کردن داره؟ آخه بعد از این خواب بدون اینکه حواسم باشه همه این ها یه خواب بوده، نیم ساعتی رو تخت داشتم فکر می کردم که حالا جریمه و دردسر آزاد کردن موتور به کنار، فردا با چی برم دانشگاه؟!

* اعتراف می کنم یه بار توی ویندوز 98 دستم خورد چند تا شورت کات پاک شد. بلد نبودم چیکار کنم. دل چرکی شدم ویندوزو پاک کردم دوباره نصب کردم!

* اعتراف می کنم یکی از سوالات دوران کودکی من این بود که تو جاده چرا ما هر چی از ماشین ها سبقت می گیریم، اول نمی شیم...

* اعتراف می کنم تو بچگی هام یه بار بابا و مامان من دعوا کردن، من هم رفتم یه عالمه حشره کش زدم به خودم که بمیرم ... وصیت نامه هم نوشتم تازه، توش حلالشون کردم که عذاب وجدان بگیرن!

* اعتراف می کنم که بچه بودم یه کارتون نشون می داد که مورچه زیره فیله یه سوزن می زاره و فیله میره هوا. منم زیر یه بنده خدایی سوزن گذاشتم که بره هوا، جیغ زد ولی متاسفانه نرفت هوا!

* اعتراف می کنم دو هفته قبل داشتم می رفتم جلسه، خیلی عجله داشتم، بهترین کت و شلوارم رو پوشیده بودم. باورتون نمی شه، وقتی از جلسه برگشتم خونه و درست دم در بود که فهمیدم همه این مدت با دمپایی بودم!

* اعتراف می کنم یه بار داشتم پشت سر یه بنده خدایی حرف می زدم توی یه جمعی، خیلی از دستش عصبانی بودم. یه کم هم غیرمنصفانه و البته بی ادبانه حرف زدم. وقتی حرفم تموم شد یکی از بچه ها گفت: دیگه چیزی نمیخوای بهش بگی! گفتم: چرا، هر چی به او عوضی بگم حقشه اما همین بسشه، چطور مگه؟ گفت: چون هفته قبل اومده خواستگاری خواهرم و عقد کردن. الان تقریبا هر شب می بینمش، گفتم پیغامی داری بهش برسونم... عضو شوید تا بتونید ادامه را بخوانید

مهدی عظیمی بازدید : 6 جمعه 08 دی 1391 نظرات (0)

يک آدم: مهربون.با کلاس. با پرستيژ. مرتب. فهميده. با شعور. جذاب. خوش تيپ. خوشکل. خوش زبون. خوش قيافه. با مرام و با فرهنگي مثل من ديده بودي؟؟؟ سوال روان شناسي: با جواب دادن به اين سوال ميتوانيد بفهميد افسرده هستيد يا نه! سوال:افسرده هستيد يا نه؟ مصارف مهم اس ام اس در ايران : 1-پيغام هاي اورژانسي ( سر رات که داري مياي 2تا بربري بخر) 2- اطلاعات رساني( سر جلسه امتحان)'' جيم درسته الاغ!'' 3-پيغام هاي عاشقانه: ''عزيزم ،قبل از خواب به ياد من مسواک بزن !'' 4-جلوگيري از خشونت :''بدهکار محترم !اگه اين جا بودي خرخرتو مي جوييدم ''! 5-فرستادن جوک :''يه روز يه يارو مي ره سربازي ،دور کلاش قرمزي ويژگي پسرهاي ايراني 1-چشماشون بيشتر از عقلشون كار مي كنه. 2-تا يه دختر خوشگل مي بينن مثل جوجه راه مي افتن دنبالش. 3-چشمك جزو تيك عصبيشونه. 4-اصولا هفته اي 1 بار شكست عشقي مي خورن. 5-اگه يه روز متلك نگن زبونشون ميخ در مياره. 6-دوستت دارم جزو حرفاي روز مرشونه. 7-زبان باز ترين و پاچه خوار ترين موجودات روي زمين. 8-مي خوان دختره فقط ماله خودشون باشه و خودشون ماله همه پنج راه حل براي خوشحال بودن : 1- داشتن يک دوست خوب مثل من 2- داشتن دوستي مثل من 3- فقط داشتن من 4- داشتن من 5- من پدر براي اولين بار ديد كه دخترش به جاي اينكه دو ساعت با تلفن حرف بزنه بعد از يك ربع حرف زدن تلفن رو قطع كرد. پدر پرسيد: كي بود؟ دختر جواب داد: شماره رو عوضي گرفته بود يه دختر مسيحي ميره پيش يه کشيش ، ميگه : ببخشيد ، من هر دفعه از جلوي آينه رد ميشم ، به خودم ميگم من چقدر خوشگلم ، من گناه ميکنم ؟ کشيشه ميگه : نه دخترم شما گناه نميکني ، اشتباه ميکني یارو داشته نوار خالي گوش ميداده و گريه ميکرده.ميپرسن چرا گريه ميکني.ميگه دلم به حال خواننده ميسوزه آخه بيچاره لال بوده غضنفر پليس مخفي مي شه الان 4 ساله کسي نديدش اگهي ازدواج:آقايي هستم تحصيل کرده،زيبا،با موهاي مشکي،چشم هاي مشکي،اندامي مناسب ،کاملا معاشرتي،داراي اپارتمان و ماشين اخرين مدل و با وضع مالي عالي،که حاضر به ازدواج با هيچ زني نيستم....فقط اگهي دادم دلتون بسوزه ))) غضنفر مى ره خواستگارى به دختره يه بليط اتوبوس مى ده! بابائه دختره شاكى ميشه ميگه: مردتيكه ي خر اين چيه؟ تركه:ميگه احمق ارائه ي بليط نشان دهنده شخصيت شماست    نظرقهقهه

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    از چه موضوعی جک بذاریم
    آمار سایت
  • کل مطالب : 6
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 7
  • آی پی دیروز : 6
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2
  • بازدید ماه : 2
  • بازدید سال : 4
  • بازدید کلی : 104